چند اس ام اس زیبا
*مهم نیست برکه کوچکی باشی یا دریایی بزرگ اگر زلال باشی آسمان در تو پیداست.
*داش سام علیکم!با اجازت روغن ماشینتو خالی کردم به جاش خون جیگرمو ریختم تا هر وقت استارت زدی به عشقت بسوزم-عزت زیاد
*زندگی فهمیدن نیست در ابهام بودن است.
*لوتی ترین اس ام اس 90:زغال اسفندتم میسوزم تا چشم نخوری!
یک داستان کوتاه
بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد ،تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و ...
محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم .
زن که بسیار شرمگین شده بود ،عذر خواهی کرد و گفت :چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید ؟
تولستوی در جواب گفت : شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید
کدهای مخفی سیم کارت های اعتباری ایرانسل
کافی است در گوشی ای که یک سیم کارت اعتباری ایرانسل در داخل آن قرار دارد ، کدهای زیر را توسط کلیدهای گوشی وارد نمایید:
#1*1*3*140* فعال سازی پیامگیر
#3*1*3*140* فعال سازی ذخیره شماره تماس گیرنده
#4*1*3*140* حذف همه سرویس ها
#5*3*140* دریافت تنظیمات MMS
*140*3*6# دریافت تنظیمات GPRS
لازم به ذکر است سرویس ذخیره شماره تماس گیرنده شما را قادر می سازد تا بدانید در زمانی که در دسترس نبوده اید، چه کسانی با شما تماس گرفته اند. چنانچه تلفن همراهتان خاموش بوده یا خارج از محدوده پوشش شبکه باشد، کسی که با شما تماس می گیرد، به یک سرویس پیام گیر هدایت می شود. که در آنجا شماره این شخص ذخیره می شود. هنگامی که تلفن همراهتان مجدداً در دسترس قرار گیرد، لیستی از تمام شماره هایی که با شما تماس گرفته اند به همراه زمان این تماسها از طریق SMS برای شما ارسال می گردد.این سرویس و سرویس پیام گیر صوتی نمی توانند همزمان فعال باشند. شما تنها می توانید از یکی از دو سرویس ذخیره شماره تماس گیرنده یا پیام گیر صوتی در یک زمان استفاده نمایید.
منبع:asandownload.com
داستانهای آموزنده
فرمایید...
همه ی عزیزان توجه کنید
اگه دوست دارین میتونین کلیپ هایی که من برای شما
میگیرم رو در سمت چپ قست کدهای جاوا آنرا پیدا کنید و
با کلیک کردن بر روی آنها میتونی از کلیپها بهره مند شوید.
ولی بعد از یه مدت این کلیپ ها به روز میشن.
منبع کلیپ ها:www.aparat.com
متنی زیبا برای انسانهای والا
یکی بود یکی نبود .
مان نمی گنجد با هم بودن و با هم ساختن را
برای بودن یکی ، باید دیگری نباشد.
هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود ، که یکی بود ، دیگری هم
بود . همه با هم بودند . و ما اسیر این قصه کهنه ایم ، برای بودن یکی ، یکی را
نیست می کنیم .
از دارایی ، از آبرو ، از هستی .
انگار که بودنمان وابسته به نبودن دیگریست . هیچ کس نمیداند ، جز ما . هیچ کس
نمی فهمد جز ما . و آن کس که نمی داند و نمی فهمد ، ارزشی ندارد ، حتی برای
زیستن .
و این هنری است که آن را خوب آموخته ایم . هنر نبودن دیگری !
وبا هم ساختن راتجربه می کردیم.